

ریتارگتینگ چیست و چگونه به افزایش فروش کمک میکند؟
حتماً برایتان پیش آمده که نام یک محصول یا خدمت را در گوگل سرچ کنید و بعد از آن، مدام تبلیغاتی مرتبط با آن محصول مشاهده کنید. اگر چنین تجربهای دارید، شما در معرضِ ریتارگتینگ قرار گرفتهاید. ریتارگتینگ (Retargeting) یکی از تکنیکهای بازاریابی دیجیتال است که از آن برای افزایش تعامل کاربران، افزایش نرخ تبدیل و همچنین بهینهسازی بودجه مارکتینگ استفاده میشود. گاهی از ریتارگتینگ با لفظ ریمارکتینگ (Remarketing) نیز یاد میشود. در ادامه ریتارگتینگ را به صورت دقیق تعریف میکنیم و هر آن چه را که لازم است بدانید، بازگو میکنیم. همچنین به مزایای این تکنیک و نحوهی کمک آن به افزایش فروش نیز خواهیم پرداخت. ریتارگتینگ یک استراتژی یا تکنیک در بازاریابی دیجیتال است که کاربرانی را که قبلاً از وبسایت یا اپلیکیشن برند بازدید کردهاند یا با یکی از تبلیغات آن، اینگیجمنت داشتهاند، شناسایی میکند و تلاش میکند تا با ارسال پیامهای درست از کانالهای ارتباطی مختلف، او را به یک مشتری تبدیل کند. کاربرانی که حداقل یک بار از وبسایت یک برند بازدید کردهاند، علاقهای (هر چند کوچک) به آن برند و محصولاتش نشان دادهاند. بنابراین اگر ما دوباره این افراد را هدف قرار دهیم و پیامها و پیشنهادهای درستی برایش ارسال کنیم، با احتمال بالایی میتوانیم او را بازگردانیم و به یک مشتری تبدیل کنیم. این در حالی است که اگر بخواهیم تبلیغات و پیامهای بازاریابی خود را برای همه عرضه کنیم، باید بودجهی زیادی صرف کنیم. ضمن این که اصلاً مشخص نیست افرادی که این پیامها دریافت میکنند، به محصول علاقهای دارند یا نه. (با احتمال زیادی در بیشتر موارد، پاسخ «نه» خواهد بود). ریتارگتینگ میتواند در بستر کانالهای ارتباطی مختلف یا پلتفرمهای تبلیغات اینترنتی صورت بگیرد. اما برای شروع، کسب و کار به یک فناوری برای پیگیری رفتار و تعاملات کاربران و ثبت این دیتا نیاز دارد. منبع دریافت اطلاعات کاربران در وهلهی اول، وبسایت یا اپلیکیشن برند و در وهلهی بعدی، جستوجوهای کاربر و تعاملات وی در شبکههای اجتماعی است. زمانی که یک کسب و کار قادر شود تا با استفاده از فناوریهای موجود (مثل اتوماسیون بازاریابی)، رفتار آنلاین کاربران را زیر نظر داشته باشد، میتواند به راحتی کاربران مورد نظرش برای ریتارگتینگ را بیابد. دستهبندی کاربران نیز میتواند متفاوت باشد و معمولاً با توجه به ویژگیهای کسب و کار و با نظر بازاریابان انجام میشود. مثلاً شما میتوانید ریتارگتینگ را برای کاربرانی انجام دهید که محصول یا محصولاتی را در سبد خرید گذاشتهاند، اما آن را رها کردهاند. همچنین میتوانید ریتارگتینگ را برای کاربرانی نیز انجام دهید که از صفحه محصول بازدید کردهاند، اما از این پیشتر نرفتهاند. ریتارگتینگ یکی از موثرترین تکنیکهای تبدیل در بازاریابی است. چرا که در این تکنیک، ما کاربرانی را هدف قرار میدهیم که پیش از این به محصول یا خدمات ما علاقه نشان دادهاند. این که این علاقه در چه حد باید باشد، انتخابی است و تصمیمش با بازاریاب است. مثلاً شما میتوانید کاربرانی را هدف بگیرید که در ۳۰ روز گذشته، محصولی به سبد خرید اضافه کرده، اما خرید خود را تکمیل نکردهاند. در مقایسه با شیوههای سنتی بازاریابی، این روش در بودجهی مارکتینگ صرفهجویی زیادی میکند و در عین حال، درصد موفقیت در تبدیل را افزایش میدهد. در اشکال سنتی بازاریابی، تضمینی وجود ندارد که افرادی که پیام شما را دریافت میکنند، کوچکترین علاقهای به محصول شما داشته باشند. در حقیقت شما باید بودجه عظیمی را صرف این کنید که پیام خود را به افراد زیادی برسانید، در حالی که بیشتر این افراد، هیچ نیازی به محصول یا خدمات شما ندارند. ریتارگتینگ باعث میشود تا برند یا محصولات برند شما تا مدتی در ذهن کاربران باقی بماند. در حالت عادی کاربری که یک بار به سایت شما سر زده و آن را بسته، به احتمال خیلی زیاد آن را فراموش خواهد کرد. اما با استفاده از این شیوه، حداقل تا مدتی، برند و محصولات شما در ذهن کاربر باقی خواهد ماند و همین مسئله، احتمال تبدیل شدن او به یک مشتری را افزایش میدهد. نتیجتاً در نرخ تبدیل، نرخ فروش و بسیاری از شاخصهای تعیین موفقیت در بازاریابی، شاهد رشد مطلوبی خواهید بود. ریتارگتینگ به شکلها و انواع مختلفی انجام میشود. در ابتدای این مقاله، یک مثال از آن را آوردیم. در این جا هم به چند مثال دیگر اشاره میکنیم. اشاره کردیم که گاهی به جای ریتارگتینگ از لفظ ریمارکتینگ نیز استفاده میشود. با این حال، یک تفاوت نسبتاً کوچک بین آنها وجود دارد. هدف هر دو تکنیک، بازگرداندن افرادی است که قبلاً علاقهای به برند یا محصولات آن نشان دادهاند. اما معمولاً ریمارکتینگ تنها از طریق کانال ارتباطیِ ایمیل انجام میشود. در ریتارگتینگ بیشتر به پیگیری رفتار کاربر و کلیکهای او (خصوصاً در وبسایت، اپلیکیشن یا کمپینهای تبلیغاتی) توجه میشود و نحوهی ارسال پیام از طریق تبلیغات پولی یا ارسال پیام از طریق کانالهای ارتباطی دیگر مثل نوتیفیکیشن اپ یا وب پوش نوتیفیکشن است. با این حال امروزه تفاوت این دو تکنیک، تنها در تعریف است. هر دو یک استراتژی مشابه هستند که برای ترغیب کاربران به بازگشت مورد استفاده قرار میگیرند و تفاوتشان فقط در کانالهای ارتباطی مورد استفاده است. پیش از این به یکی از معمولترین موقعیتهایی که در آن از این تکنیک استفاده میشود، اشاره کردیم: هدف گرفتن کاربرانی که سبد خرید خود را رها کردهاند. همچنین هدف گرفتن کاربرانی که به یک محصول یا دستهای از محصولات علاقه نشان دادهاند هم منطقی به نظر میرسد. اما موارد دیگری نیز وجود دارند که ریتارگتینگ در آنها به خوبی جواب میدهد. مثلاً در هنگام معرفی محصولات یا خدمات جدید. یا در هنگام ریبرندینگ و ایجاد تغییرات در برند. یکی دیگر از موقعیتهایی که معمولاً به آن کمتوجهی میشود، بلافاصله بعد از خرید است. کسب و کارها میتوانند بعد از خرید یک پیام حاوی تبریک و پیشنهاد ویژه برای خرید محصولات مرتبط به کاربر ارسال کنند. تجربه نشان داده که این کار در افزایش فروش، تأثیر بسزایی دارد. در ادامه نکاتی را مطرح میکنیم که به شما کمک میکند تا در هنگام ریتارگتینگ، فروش بیشتری داشته باشید. البته ممکن است که هدف شما از ریتارگتینگ، صرفاً فروش نباشد (هدف ممکن است ثبت نام یا پر کردن یک فرم باشد). نکاتی که در ادامه میآید، برای این موارد هم به شما کمک میکند: ریتارگتینگ چیست و چگونه به افزایش فروش کمک میکند؟
ریتارگتینگ چیست؟
ریتارگتینگ چگونه کار میکند؟
مزایای ریتارگتینگ
صرفه جویی در بودجه بازاریابی
رشد تمامی شاخصهای موفقیت در بازاریابی
مثالهایی از تکنیک ریتارگتینگ
تفاوت ریمارکتینگ و ریتارگتینگ
چه زمانی باید از ریتارگتینگ استفاده کنیم؟
چگونه با استفاده از ریتارگتینگ فروش را افزایش دهیم؟